برخی برای تعیین معاونت "امور زنان" ریاست جمهوری شاخص ها را مطرح می کنند و بعضی از مصادیق برای این سمت میگویند. حوزه ریاست جمهوری هم افراد پیشنهادی را فرامی خواند و از آن ها برنامه کار می خواهد در حالی که مهمترین شاخص برای این واحد هدفگزاری آن است که باید "رفع تبعیض از زنان" باشد و بقیه توانایی ها در این راستا جهت بگیرند و به کار بیایند. "رفع مشکلات"، "پی گیری مطالبات"، "ایجاد فرصت ها" و "نوانمندسازی" زنان همه بر اساس همان هدف اصلی تعیین کننده فعالیت های این واحد زیرمجموعه ریاست جمهوری می شوند.
سه دوره هشت ساله از سه گرایش های دولتی را پشت سر گذاشته ایم که رئیس جمهور برای خود مشاور و یا معاونی در ارتباط با مسائل زنان برگزیده است. بررسی عملکرد این نهاد در این سه دوره ضرورت پاسخگویی به اساسی ترین سوال را در ارتباط با این واحد روشن می کند. آن سوال هم این است که "هدف" چنین نهادی باید چه باشد که تشکیل چنین واحدی را موجه می کند؟ به تعبیر دیگر کدام خواست قانون اساسی مطرح است که تشکیل چنین واحدی را الزامی می کند؟
می بینیم که بعضی از بایدها و نبایدها و شاخص های مسولی که قرار است واحد امور زنان را به عهده بگیرد سخن می گویند و بعضی ها هم مصداق معرفی می کنند. این صداها و حتی آن چه در پشت پرده این صداها در جریان است عمدتا از طرف جریان های مختلف سیاسی است و یا تشکل های مدنی و فعالین امور زنان. بعضی از این جریان ها پست ها و امکانات ملی را در اختیار دارند و بعضی پست های سیاسی را به دست آوردن امکانات می بینند برای حفظ قدرت سیاسی و اقتدار. در جریان ها و فعالیت های سیاسی این همان فرمول فعالیت سیاسی است که به امور زنان که می رسد می شود آسیب. در دنیا داشتن نگاه سیاسی به "امورزنان" به آن آسیب زده است و در ایران هم همین بوده آن جا که وسیله ای برای موج سواری سیاسی بوده و همین خواهد بود اگر وسیله ای باشد برای بازی سیاسی و کسب قدرت.
"امور زنان" چیست که داشتن نگاه سیاسی به آن و قرار دادن آن به عنوان وسیله ای برای فعالیت های سیاسی و یا موج سواری سیاسی باعث صدمه خوردن آن است؟ در واقع هر دو موضوع یعنی تعیین هدف و تعریف از امور زنان به یک نقطه می رساند که یک پاسخ دارد اگر به این نکته توجه کنیم که زنان به دلیل زن بودن با مشکلاتی روبرو هستند که نهادی هدفش باید رفع این مشکلات باشد.
"امور زنان" به معنی پرداختن به هر موضوعی که در یک لایه یا دولایه به زنان مربوط می شود نیست. معاون رئیس جمهور که ریاست معاونت "امور زنان و خانواده" را به دست می گیرد قرار نیست که در شکلی اجرایی به موضوعات مختلف ریز و درشت زنان مشغول شود. گذاشتن همایش در سطح داخلی یا بین المللی، همایش حجاب، همایش های قرآنی، کلاس های آموزش در موضوعات مختلف، چاپ کتاب، غربالگری سرطان سینه و ... باید که توسط سازمان های اجرایی یعنی وزارتخانه ها و سایر نهادها انجام گیرند. این نکته که از لحاظ آسیب شناسی موضوع مهمی است اما هنوز "اولین نکته" نیست.نکته اول همان تعیین هدف این واحد است که نقشه راه، برنامه و طرح ها را جهت می دهد.
"پی گیری مطالبات زنان"، "رفع موانع و مشکلات زنان"، "ایجاد فرصت ها برای زنان" و "توانمندسازی زنان" هم که از اهداف زیربنایی این نهاد است باز هدف اولیه و اصلی نمی تواند باشد. به تعبیر دیگر این اهداف خود در پی هدفی اساسی تر می توانند مطرح باشند. آن "هدف اصلی" برای این مرکز کدام است؟
زنان به دلیل زن بودن با موانع و مشکلات و چالش ها و مسائلی روبرو هستند که خاص زنان است. به تعبیر دیگر زنان به دلیل زن بودن با تبعیض هایی ناروا روبرو هستند که این نکته در "قانون اساسی" ذکر شده است و قانون مجریان را ملزم به رفع این تبعیض ها کرده است. واحدی که به نام زنان معاونت ریاست جمهوری را به عهده می گیرد وظیفه اش اجرایی کردن این الزام قانون اساسی باید باشد. "رفع تبعیض ها از زنان" هدف اساسی و زیربنایی این واحد است که سایر اهداف که ذکر آن ها رفت یعنی پی گیری مطالبات زنان، رفع موانع و مشکلات زنان، ایجاد فرصت ها برای زنان و توانمندسازی آنان در جهت دستیابی به هدف اولیه جهت می گیرند.
اگر رفع تبعیض ها از زنان هدف اصلی و زیربنایی این واحد که زیر مجموعه ریاست جمهوری است تعریف و تعیین نشود برنامه ریزی ها جهت اجرا هر چه قدر هم که قوی باشند و فردی که مسولیت این واحد را می گیرد هر چه قدر هم قوی باشد این واحد در مسیری که باید باشند قرار نمی گیرند. به تعبیر دیگر هدف هر چه غیر از این که باشد دو اشکال اساسی به هم می زند:
1- "رفع تبعیض ها از زنان" که قانون اساسی مسولین اجرایی را به آن موظف کرده اند فراموش شده و برزمین می ماند. همین بررمین ماندن هدف فعالین امور زنان را که در راستای این هدف فعال هستند را در مقابل خود قرار می دهد که به عوض جمع شدن تلاششان می شود تقابل با یکدیگر. در جامعه ای که زنان با تبعیض و خشونت سیاسی روبرو هستند و توسط قدرتمردان از حضور در مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز حذف هستند با حضوری اندک و کمرنگ اگر همین توان اندک هم بخواهد در مقابل یکدیگر قرار بگیرد خود حرکتی است در جهت تضعیف. همین برزمین ماندن "رفع تبعیض ها از زنان" خود باعث تکثیر و تقویت همین تبعیض هاست که در جامعه ای که اسلامی معرفی شده صدمات و لطمات خود را به نظام می زند و مشکلات متعاقب آن را به نظام تحمیل می کند.
2- هر تلاش و عملی که توسط مرکز امور زنان انجام می شود اگر با هدفی غیر از این هدف به عنوان هدف زیربنایی انجام شود، تلاش و عملکردی است که آن را زیر مجموعه یکی از وزارتخانه ها و نهادهای موجود می کند نه زیر مجموعه ریاست جمهوری. مثلا اگر موضوع حجاب و عفاف بشود موضوع اصلی و برگزاری کلاس های قرآن بشود فعالیت هایی که نیروی این مرکز را به خود اختصاص می دهد مرکز می شود زیر مجموعه حوزه های علمیه قم، سازمان تبلیغات اسلامی و حداکثر وزارت ارشاد است؛ اگر زنان سرپرست خانوار نیروهای مرکز را به خودش مشغول کند مرکز می شود زیر مجموعه سازمان بهزیستی و کمیته امداد، اگر مرکز خودش را مشغول به پژوهش کند خود را بخشی از واحدهای مطالعات زنان دانشگاه ها کرده و اگر مشغول به برگزاری همایش های بین المللی شود زیر مجموعه ای از وزارت امور خارجه شده، و قس علیهذا، مگر این که در ارتباط با هدف تعریف شده برنامه ریزی هایش در جهت فعال کردن واحدهای اجرایی برای دستیابی به هدف خود باشد.
باید توجه داشت که فعالیت های بیشماری هستند که می توانند به تحکیم خانواده، تقویت هویت فردی، توانمندسازی زنان و غیره کمک کنند ولی به دو نکته اساسی باید توجه داشت. اول این که از این رو که این نهاد زیر مجموعه ریاست جمهوری است برنامه ها لازم است به گونه ای باشند که آحاد ملت را تحت پوشش قرار دهد نه تعدادی را. دیگر این که کارهای اجرایی را باید واحدهای اجرایی انجام دهند و این نهاد وظیفه دارد که نهادهای اجرایی را در جهت رفع مشکلات خاص زنان یعنی مشکلاتی که زنان به دلیل زن بودن با آن روبرو هستند فعال کند نه این که خود دست به کار اجرایی شود. به تعبیر دیگر کلیه طرح هایی را که اجرا می کند و برنامه ای را که برای خود تعریف می کند بر همین اساس باشد یعنی آن هدف و آن نوع عمل.
اگر واحد امور زنان به یک سری کارهای خوب که با اهداف خوب هم تعریف می شوند غیر از هدف و نوع کاری که برایش گفته شد مشغول شود خود باعث این است که تبعیض ها نسبت به زنان برزمین بمانند و به قوت خود باقی باشند. این همان هدفی است که بر زمین مانده است و نهادهای مدنی که به امور زنان می پردازند در این رابطه تنها هستند و بی بهره از حمایت های ملی که در دست دولت و آن هاست که امکانات ملی را در اختیار دارند.
با توجه به نکته های گفته شده مهمترین شاخص برای تعیین فردی مناسب قبول مسولیت معاونت ریاست جمهور در امور زنان این است که آن فرد به لحاظ نظری و عملی به این امر واقف بوده و در این جهت هم فعال بوده باشد. کارنامه افراد همان معرف آنان است که نه چیزی است پنهان و نه مخفی که احتیاج به کشف کردن داشته باشد. از این رو لازم نیست در لابه لای کوچه پس کوچه ها به دنبال چنین فردی گشت. یک فرد هر چه قدر هم متعهد، متخصص در رشته دانشگاهی خود، سخنران و مبلغی فصیح باشد و یا در شاخص های دیگر قوی، مثلا این که هر چه قدر هم خوب بتواند با سازمان ها و نهادهای دیگر همکاری داشته باشد یا ... اگر در جهت رفع تبعیض از زنان فعال نبوده و در این راستا در مقابل موانع نایستاده و مقاومت از خود نشان نداده و این وادی ها را درنوردیده توان لازم برای این کار را هم نخواهد داشت. اگر چنین فردی این صندلی را در اختیار بگیرد در بهترین حالت می شود فرصتی از دست رفته، چرا که در این مسیر آبدیده نشده و از شناخت و استقامت لازم برای پا گذاشتن در این مسیر بی بهره است و این گونه خواهد بود که هدفی دیگر برای فعالیت های واحد تحت مسولیت خود تعریف خواهد کرد.
دبیر ائتلاف اسلامی زنان، مدیر مسول پایگاه "شبکه ایران زنان"
نظرات